اهمیت کسب مهارت بر کسی پوشیده نیست.
همه ما در برهه های مختلف زندگی برحسب علاقه یا اجبار، برای افزایش کسب مهارت خود در زمینه های مختلف اقدام کرده ایم.
از آن جایی که مهارت زیر مجموعه های زیادی را شامل می شود و تعریف گسترده ای دارد، نمی توان آن را در یک جمله به صورت جامع و کامل توضیح داد؛ اما اگر بخواهیم به صورت مختصر و مفید مهارت را تعریف کنیم می توان گفت مهارت ؛ ترکیبی از تجربه ، آموزش رسمی و غیر رسمی است که می تواند فرد را در زمینه های مختلف توانمند کرده و او را برای زندگی بهتر آماده کند.
تعریف مهارت
مهارت در دیکشنری Miriam-Webster به عبارات زیر تعریف شده است:
- توانایی استفاده موثر از دانش خود در انجام دادن کارها
- توانایی و چیره دستی در اجرای فعالیت های بدنی یادگرفته شده
- یک قدرت آموخته شده برای انجام دادن کاری به صورت شایسته و قابل توجه(یک استعداد یا توانایی توسعه یافته)
بنابراین؛داشتن مهارت برای موفق شدن در هر زمینهای نیاز خیلی آشکاری است، با این وجود تعداد زیادی روش برای رشد و توسعه سطح مهارت ها وجود دارد که ساز و کار همهی آنها یکسان نیست.
برای روشن کردن منظور،این فرمول رو برای مهارت در نظر بگیرید:
Sk(P+ER+FL+HH)=skill building
مطمئنا، این تنها نمونه راه و روش برای رشد دادن سطح مهارت ها نیست، اما وقتی مهارت ها را از دیدگاه معامله گری بررسی میکنیم،بسیار کارآمد است.
دانش تخصصی در معامله گری ( Sk)
Sk، به معنی دانش تخصصی است.
دانش تخصصی با درسهای پایهای آموخته شده در دوره آموزشی آقای کاپری که مربوط به جریان سفارشات است شروع میشود،جریان سفارشات باعث تغییر رفتار حرکتی قیمت و عدم تعادل در عرضه و تقاضا میشود.این عدم تعادل ها این احتمال را ایجاد میکنند که روند صعودی و یا نزولی منجر به سود و یا زیان شما شود.
کاری که یک استراتژی و دانش معتبر و تخصصی برای شما انجام میدهد این است که در صورت استفاده مداوم از آنها به نتایج مثبتی در معاملات خود دست می یابیم.دانش تخصصی در ادامهی راه با چهار فعالیت دیگر پیگیری میشود،که داخل پرانتز قرار گرفتند.
اولین مرحله p است که مخفف کلمهی protocol است
پروتکل دارای تعاریف متعددی در رشتهها و زمینههای مختلف مانند سیاست،پزشکی و علوم است.تعریفی که اینجا برای معامله گران و در زمینه معامله گری در نظر داریم این است: مجموعهای از مراحل با ترتیب خاص،جهت رسیدن به یک هدف
این مورد به بررسی فرایندهای معاملاتی که به عنوان یک استراتژی برتر موجب ایجاد تفاوت هایی در عملکرد شما میشود مربوط است، مراحل ذکر شده در اینجا مراحلی است که به محاسبه عملکرد معاملاتی و بررسی اهداف در مسیر یاد شده میپردازد و شامل دستهبندی هایی مانند ستاپهای معاملاتی، فعالیتها، آموزشها و تمارینی است که شما را به عملکردی که به دنبال آن هستید نزدیک میکند.
ER مخفف Effective Routines
در ادامه موردی که به پروتکل یا گامهای شما در مسیر رسیدن به مهارت اضافه میشود ER است که مخفف Effective Routines است.
همانطور که بیشتر مربیان و آکادمیهای آموزش معامله گری اشاره میکنند،داشتن یک روتین برای فرایند معاملهگری امری بسیار حیاتی است.در اینجا ما میخواهیم گامی فراتر بگذاریم و مشخص کنیم که معاملهگر برای مدیریت فعالیتها و توانمندی لازم در همهی موقعیتها باید چه کاری انجام بدهد و البته این مورد با توانایی معاملهگر در نوشتن برنامهی معاملاتی و اجرای آن رابطهی تنگاتنگی دارد.
روتین بودن فعالیت های مربوط به مسیر معاملهگری باعث اشتیاق در معاملهگران میشود و آنها با انجام دادن روتینهای خود پیشرفت و اثرگذاری خود را مشاهده میکنند که تاثیر بسزایی در خودباوری آنها دارد.در این مرحله هدف پردازش اطلاعات و آموختههاست،معاملهگران میخواهند اطمینان حاصل کنند که معاملات آنها از قوانین و آموزشهایشان پیروی میکند.
همچنین برنامههای معمول یک معاملهگر باید برای توانمندسازی رفتارها و ایجاد عادات مثبت طراحی شده باشد،و با شخصیت معاملهگر سازگار باشد و به معاملهگران این اطمینان را بدهد که در مسیر خود ثابت قدم باشند(نکات و راهکارهای لازم برای ساختن برنامهی معاملاتی در آموزشهای مدیریت ذهن و آمادگی برای معاملهگری آقای کاپری در دوره مدیریت ریسک و سرمایه به صورت تخصصی و ملموس تشریح شده است).
جزییات غالبا کوچک که در برنامه معاملاتی قرار میگیرد،هنگامیکه نه فقط برای تمرکز بر موارد مهم در مسیر معاملهگری،بلکه برای ارتقا کلی جنبههای مختلف روانی و جسمی معامله گر استفاده می شوند،بهترین نتیجه ممکن را دارند.معاملهگرانی که در تلاش و تکاپو هستند اما صرفا به سود فکر میکنند، نه به اینکه چگونه میتوانند به سوددهی برسند، معاملهگران هدفمندی نیستند و احتمالا هم نتیجه دلخواه خود را نمیگیرند.
عادات پایداری که با روتین های موثرتقویت میشوند، فایدههای بسیار زیادی در مسیر خواهند داشت و به معامله گر کمک میکنند تا با موفقیت مشکلات را از سر را خود بردارد.
FL یا حلقههای بازخورد
قدم بعدی که در فرمول ما قرار میگیرد FL یا حلقههای بازخورد است.حلقهی بازخورد ابزاری برای ارزیابی روند عملکرد در فرایند آموزش معاملهگری و سنجش میزان موفقیت در اجرای برنامههای معاملاتیست.
در اینجا فیدبک از اطلاعاتی که به صورت بالقوه مفید است فراتر میرود و به شکل فرایندی تعریف میشود که رفتار یادگیرنده را تغییر میدهد.
بود و مولی، فیدبک را این طور تعریف میکنند: فرایندی که در آن یادگیرندگان اطلاعاتی راجع به کار خودشان و شباهتها و تفاوتها بین استانداردهای مرتبط با آن کار و کیفیت کار خودشان دریافت میکنند و عملکردشان را بهبود میدهند.
در این مرحله از فرایند ایجاد مهارت، با استفاده از قدرت دروننگری و سنجش و بازخورد گرفتن از فعالیتها،میتوان عملکردی بهینه در فرایند معاملات برای خود شخصی سازی کرد.ارزیابی عملکرد، فرآیندی است که درجریان آن با ایجاد شاخصهایی میزان دستیابی سیستم را به خروجی های مورد انتظار میسنجد و فرآیند تصمیم گیری را پشتیبانی میکند.
نظارت مستمر، معیار محور و علمی بر عملکرد خود در فرایند یادگیری در همه سطوح مبتنی بر الگوها و استانداردهای تعریف شده یکی از علل پیشرفت در ساخت مهارتهای مربوط به معاملهگری ست.
معاملهگران با استفاده از این مرحله به خودآگاهی بالایی دست می یابند و از ایجاد عادات نامناسب و نهادینه شدن آموزش های غلط جلوگیری میکنند،در نتیجه انعطاف پذیرتر میشوند و توانایی آنها برای ساختهای مهارتهای موثر افزایش میابد.
ردیابی و ارزیابی معاملات، فراهم کردن اطلاعات و نتایج معاملاتی در زمانهای مشخص و مرور منظم این نتایج، بینش بیشتر و بیشتری در مورد چگونگی هر معامله و همچنین تغییراتی که باید ایجاد شود به معاملهگر میدهد،این نتایج و اطلاعات دقیق میتواند معاملهگران را به مرور به خودشناسی و مهارتهای ثابت و در نتیجه موفقیت برساند.
HH یا ساختن عادت
آخرین مورد در فرمول مذکور HH یا ساختن عادت است،عادت به صورت کلی به معنای تکرار یک فعالیت و یا یک رفتار به صورت منظم است.همه ما حاصل مجموعهای از عادتها هستیم. بیش از ۴۵ درصد رفتارهای ما از عادتهای دیرینه ریشه میگیرد و بدون عادتها قادر به انجام هیچ کاری نیستیم. پس از بیدار شدن چه کاری باید انجام دهیم؟
قبل از خوابیدن چه اقداماتی را به انجام رساندهام؟
در مواجهه با استرس چه رفتاری از خود نشان میدهیم؟
اهمیت عادتها را در تمام برهههای زندگی روزمره به وضوح میبینیم و عادتها بهرهوری ما را افزایش میدهند.
پردازش تمام اطلاعات کاری بسیار زمانبر و خستهکنندهای برای مغز است. به همین خاطر هم است که بسیاری از کارهای روزانه را از روی عادت انجام میدهیم. در واقع از هر ۱۱۰۰۰ سیگنال ارسالی به مغز تنها ۴۰ مورد پردازش میشود و سیگنالهای باقیمانده بدون پردازش و براساس عادت انجام میشود و عادتها در معاملهگری شاید بیشتر از دیگر حرفهها و زمینههای زندگی تاثیرگذار باشد.
اهمیت عادتها با تاثیر آنها مشخص میشود اما همه عادتها خوب نیستند، در واقع مغز تفاوتی بین عادتهای خوب و بد قائل نمیشود. بلکه با توجه به جهتگیری ما نسبت به آن عادت، شروع به پردازش میکند. موفقیت در زمینه مثبت یا منفی برای مغز مفهومی ندارد. برای مثال مغز ما اهمیت نمیدهد فعالیتی که انجام میدهیم به حرفه معاملهگری ما ضربه میزند یا آن را رشد میدهد،مغز الگوها را شناسایی میکند. این الگوها خواه مثبت خواه منفی به بهترین شکل اجرا میشوند و سبک زندگی شما بر همین اساس ساخته میشوند.
در فرایند عادت کردن به روتینهایی که در قسمت دوم فرمول بررسی شد،از کارهای کوچک شروع کنید.
این تغییرات کوچک ممکن است بیاهمیت به نظر برسند، اما اثر مهمی بر موفقیت طولانیمدت دارند.
این کارها چندان محدودکننده و بازدارنده نیستند و هر بار موفق به یکی از این تغییرات کوچک بشوید، از کل جریان احساس خشنودی میکنید و این حس، انگیزهٔ شما را در رسیدن به هدفها تقویت میکند.
هرچه به عنوان معاملهگر روتینهای موثر خود را تکرار کنید، فیزیولوژی تان با آن کار سازگاری بیشتری پیدا میکند و دنبال کردن آن فعالیت آسانتر و آسانتر میشود تا حدی که در ناخودآگاهتان جای میگیرد.
یک باور غلطی که در خصوص عادات وجود دارد، مربوط به زمان شکل گیری یک عادت است.
این باور میگوید ۲۱ روز طول میکشد تا عادتی را تغییر دهید، تحقیقات نشان میدهد که بسته به پیچیدگی عادتها بین ۶۶ تا ۱۲۲ روز طول میکشد تا عادتی تازه شکل بگیرد یا عادتی را ترک کنیم.
موفقیت در تغییر عادت نه درهدف بلکه در مسیر تعیین میشود.
آنچه هر روز برای رسیدن به هدف خود انجام میدهید اهمیت دارد؛ راز این کار در مداومت است.
خبر خوب این است که با گذشت این پروسه آسانتر میشود.
پژوهشها نشان میدهد که وقتی عادتی شکل گرفت دیگر به طور خودکار انجام میشود و نیازی به نیروی اراده ندارید و حتی لازم نیست به آن فکر کنید.
معاملهگران هرچه بیشتر طبق این گامهای گفته شده در فرمول ما فعالیتها و آموزشهای خود را پیگیری کنند،عادتها و مهارتهای جدیدی را کسب میکنند که نقطه قوت مهمی در این مسیر است.هنگامیکه از این فرمول به طور مداوم استفاده کنید،متوجه میشوید که گرایشتان به مهارت افزایی بیشتر و بیشتر میشود.
بیش از ۴۵ درصد رفتارهای ما از عادتهای دیرینه ریشه میگیرد و بدون عادتها قادر به انجام هیچ کاری نیستیم
در یک کلام عادت های ما سازنده زنگی ما هستند .عادت های درست خلق کنیم .بهترین هستید دال ترید
مقاله پر بار و ارزشمندی هستش
ایجاد مهارت و رسیدن به موفقیت در معاملهگری
تاریخ انتشار 15 آبان 1400دسته بندی بازارها روانشناسی معامله گری مدیریت ریسک و سرمایه
اهمیت کسب مهارت بر کسی پوشیده نیست.
همه ما در برهه های مختلف زندگی برحسب علاقه یا اجبار، برای افزایش کسب مهارت خود در زمینه های مختلف اقدام کرده ایم.
از آن جایی که مهارت زیر مجموعه های زیادی را شامل می شود و تعریف گسترده ای دارد، نمی توان آن را در یک جمله به صورت جامع و کامل توضیح داد؛ اما اگر بخواهیم به صورت مختصر و مفید مهارت را تعریف کنیم می توان گفت مهارت ؛ ترکیبی از تجربه ، آموزش رسمی و غیر رسمی است که می تواند فرد را در زمینه های مختلف توانمند کرده و او را برای زندگی بهتر آماده کند.
تعریف مهارت
مهارت در دیکشنری Miriam-Webster به عبارات زیر تعریف شده است:
توانایی استفاده موثر از دانش خود در انجام دادن کارها
توانایی و چیره دستی در اجرای فعالیت های بدنی یادگرفته شده
یک قدرت آموخته شده برای انجام دادن کاری به صورت شایسته و قابل توجه(یک استعداد یا توانایی توسعه یافته)
بنابراین؛داشتن مهارت برای موفق شدن در هر زمینهای نیاز خیلی آشکاری است، با این وجود تعداد زیادی روش برای رشد و توسعه سطح مهارت ها وجود دارد که ساز و کار همهی آنها یکسان نیست.
برای روشن کردن منظور،این فرمول رو برای مهارت در نظر بگیرید:
Sk(P+ER+FL+HH)=skill building
مطمئنا، این تنها نمونه راه و روش برای رشد دادن سطح مهارت ها نیست، اما وقتی مهارت ها را از دیدگاه معامله گری بررسی میکنیم،بسیار کارآمد است.
دانش تخصصی در معامله گری ( Sk)
Sk، به معنی دانش تخصصی است.
دانش تخصصی با درسهای پایهای آموخته شده در دوره آموزشی آقای کاپری که مربوط به جریان سفارشات است شروع میشود،جریان سفارشات باعث تغییر رفتار حرکتی قیمت و عدم تعادل در عرضه و تقاضا میشود.این عدم تعادل ها این احتمال را ایجاد میکنند که روند صعودی و یا نزولی منجر به سود و یا زیان شما شود.
کاری که یک استراتژی و دانش معتبر و تخصصی برای شما انجام میدهد این است که در صورت استفاده مداوم از آنها به نتایج مثبتی در معاملات خود دست می یابیم.دانش تخصصی در ادامهی راه با چهار فعالیت دیگر پیگیری میشود،که داخل پرانتز قرار گرفتند.
اولین مرحله p است که مخفف کلمهی protocol است
پروتکل دارای تعاریف متعددی در رشتهها و زمینههای مختلف مانند سیاست،پزشکی و علوم است.تعریفی که اینجا برای معامله گران و در زمینه معامله گری در نظر داریم این است: مجموعهای از مراحل با ترتیب خاص،جهت رسیدن به یک هدف
این مورد به بررسی فرایندهای معاملاتی که به عنوان یک استراتژی برتر موجب ایجاد تفاوت هایی در عملکرد شما میشود مربوط است، مراحل ذکر شده در اینجا مراحلی است که به محاسبه عملکرد معاملاتی و بررسی اهداف در مسیر یاد شده میپردازد و شامل دستهبندی هایی مانند ستاپهای معاملاتی، فعالیتها، آموزشها و تمارینی است که شما را به عملکردی که به دنبال آن هستید نزدیک میکند.
ER مخفف Effective Routines
در ادامه موردی که به پروتکل یا گامهای شما در مسیر رسیدن به مهارت اضافه میشود ER است که مخفف Effective Routines است.
همانطور که بیشتر مربیان و آکادمیهای آموزش معامله گری اشاره میکنند،داشتن یک روتین برای فرایند معاملهگری امری بسیار حیاتی است.در اینجا ما میخواهیم گامی فراتر بگذاریم و مشخص کنیم که معاملهگر برای مدیریت فعالیتها و توانمندی لازم در همهی موقعیتها باید چه کاری انجام بدهد و البته این مورد با توانایی معاملهگر در نوشتن برنامهی معاملاتی و اجرای آن رابطهی تنگاتنگی دارد.
روتین بودن فعالیت های مربوط به مسیر معاملهگری باعث اشتیاق در معاملهگران میشود و آنها با انجام دادن روتینهای خود پیشرفت و اثرگذاری خود را مشاهده میکنند که تاثیر بسزایی در خودباوری آنها دارد.در این مرحله هدف پردازش اطلاعات و آموختههاست،معاملهگران میخواهند اطمینان حاصل کنند که معاملات آنها از قوانین و آموزشهایشان پیروی میکند.
همچنین برنامههای معمول یک معاملهگر باید برای توانمندسازی رفتارها و ایجاد عادات مثبت طراحی شده باشد،و با شخصیت معاملهگر سازگار باشد و به معاملهگران این اطمینان را بدهد که در مسیر خود ثابت قدم باشند(نکات و راهکارهای لازم برای ساختن برنامهی معاملاتی در آموزشهای مدیریت ذهن و آمادگی برای معاملهگری آقای کاپری در دوره مدیریت ریسک و سرمایه به صورت تخصصی و ملموس تشریح شده است).
جزییات غالبا کوچک که در برنامه معاملاتی قرار میگیرد،هنگامیکه نه فقط برای تمرکز بر موارد مهم در مسیر معاملهگری،بلکه برای ارتقا کلی جنبههای مختلف روانی و جسمی معامله گر استفاده می شوند،بهترین نتیجه ممکن را دارند.معاملهگرانی که در تلاش و تکاپو هستند اما صرفا به سود فکر میکنند، نه به اینکه چگونه میتوانند به سوددهی برسند، معاملهگران هدفمندی نیستند و احتمالا هم نتیجه دلخواه خود را نمیگیرند.
عادات پایداری که با روتین های موثرتقویت میشوند، فایدههای بسیار زیادی در مسیر خواهند داشت و به معامله گر کمک میکنند تا با موفقیت مشکلات را از سر را خود بردارد.
FL یا حلقههای بازخورد
قدم بعدی که در فرمول ما قرار میگیرد FL یا حلقههای بازخورد است.حلقهی بازخورد ابزاری برای ارزیابی روند عملکرد در فرایند آموزش معاملهگری و سنجش میزان موفقیت در اجرای برنامههای معاملاتیست.
در اینجا فیدبک از اطلاعاتی که به صورت بالقوه مفید است فراتر میرود و به شکل فرایندی تعریف میشود که رفتار یادگیرنده را تغییر میدهد.
بود و مولی، فیدبک را این طور تعریف میکنند: فرایندی که در آن یادگیرندگان اطلاعاتی راجع به کار خودشان و شباهتها و تفاوتها بین استانداردهای مرتبط با آن کار و کیفیت کار خودشان دریافت میکنند و عملکردشان را بهبود میدهند.
در این مرحله از فرایند ایجاد مهارت، با استفاده از قدرت دروننگری و سنجش و بازخورد گرفتن از فعالیتها،میتوان عملکردی بهینه در فرایند معاملات برای خود شخصی سازی کرد.ارزیابی عملکرد، فرآیندی است که درجریان آن با ایجاد شاخصهایی میزان دستیابی سیستم را به خروجی های مورد انتظار میسنجد و فرآیند تصمیم گیری را پشتیبانی میکند.
نظارت مستمر، معیار محور و علمی بر عملکرد خود در فرایند یادگیری در همه سطوح مبتنی بر الگوها و استانداردهای تعریف شده یکی از علل پیشرفت در ساخت مهارتهای مربوط به معاملهگری ست.
معاملهگران با استفاده از این مرحله به خودآگاهی بالایی دست می یابند و از ایجاد عادات نامناسب و نهادینه شدن آموزش های غلط جلوگیری میکنند،در نتیجه انعطاف پذیرتر میشوند و توانایی آنها برای ساختهای مهارتهای موثر افزایش میابد.
ردیابی و ارزیابی معاملات، فراهم کردن اطلاعات و نتایج معاملاتی در زمانهای مشخص و مرور منظم این نتایج، بینش بیشتر و بیشتری در مورد چگونگی هر معامله و همچنین تغییراتی که باید ایجاد شود به معاملهگر میدهد،این نتایج و اطلاعات دقیق میتواند معاملهگران را به مرور به خودشناسی و مهارتهای ثابت و در نتیجه موفقیت برساند.
HH یا ساختن عادت
آخرین مورد در فرمول مذکور HH یا ساختن عادت است،عادت به صورت کلی به معنای تکرار یک فعالیت و یا یک رفتار به صورت منظم است.همه ما حاصل مجموعهای از عادتها هستیم. بیش از ۴۵ درصد رفتارهای ما از عادتهای دیرینه ریشه میگیرد و بدون عادتها قادر به انجام هیچ کاری نیستیم. پس از بیدار شدن چه کاری باید انجام دهیم؟
قبل از خوابیدن چه اقداماتی را به انجام رساندهام؟
در مواجهه با استرس چه رفتاری از خود نشان میدهیم؟
اهمیت عادتها را در تمام برهههای زندگی روزمره به وضوح میبینیم و عادتها بهرهوری ما را افزایش میدهند.
پردازش تمام اطلاعات کاری بسیار زمانبر و خستهکنندهای برای مغز است. به همین خاطر هم است که بسیاری از کارهای روزانه را از روی عادت انجام میدهیم. در واقع از هر ۱۱۰۰۰ سیگنال ارسالی به مغز تنها ۴۰ مورد پردازش میشود و سیگنالهای باقیمانده بدون پردازش و براساس عادت انجام میشود و عادتها در معاملهگری شاید بیشتر از دیگر حرفهها و زمینههای زندگی تاثیرگذار باشد.
اهمیت عادتها با تاثیر آنها مشخص میشود اما همه عادتها خوب نیستند، در واقع مغز تفاوتی بین عادتهای خوب و بد قائل نمیشود. بلکه با توجه به جهتگیری ما نسبت به آن عادت، شروع به پردازش میکند. موفقیت در زمینه مثبت یا منفی برای مغز مفهومی ندارد. برای مثال مغز ما اهمیت نمیدهد فعالیتی که انجام میدهیم به حرفه معاملهگری ما ضربه میزند یا آن را رشد میدهد،مغز الگوها را شناسایی میکند. این الگوها خواه مثبت خواه منفی به بهترین شکل اجرا میشوند و سبک زندگی شما بر همین اساس ساخته میشوند.
در فرایند عادت کردن به روتینهایی که در قسمت دوم فرمول بررسی شد،از کارهای کوچک شروع کنید.
این تغییرات کوچک ممکن است بیاهمیت به نظر برسند، اما اثر مهمی بر موفقیت طولانیمدت دارند.