نماد سایت دال ترید

14 قانون حیاتی برای پرایس اکشن کارها

نوشته شده توسط استیو دبلیو
ترجمه شده توسط آکادمی دال ترید

پرایس اکشن اولین ابزار معاملاتی همه ی معامله گران است، چون همه چیز برپایه آن بنا شده است. پس تمام ابزارهای دیگر همه زیرشاخه ای از پرایس اکشن هستند. در این مقاله میخواهیم، به طور خلاصه در مورد رفتارهای قیمت و ذهنیت لازم برای معامله گری حرف بزنیم.

1. به خوبی با الگوهای قیمتی آشنا بشوید. هرکدام از ساختارها کلا چند هفته طول میکشد تا با مطالعه و تمرین مستمر بر روی آنها به تسلط برسید.

برای پیدا کردن موقعیت های معاملاتی جدید، شناخت ساختارها یا الگوهای قیمتی خیلی مهم و حیاتی هستند. شما هرچه موقعیت های معاملاتی بیشتری داشته باشید، عملکرد بهتری هم در بلندمدت خواهید داشت. اگر شما صرفا به یک یا دو استراتژی با عملکرد متوسط یا ضعیف کار کنید، ممکن است نتوانید در بلند مدت به خواسته های خود برسید. شما با خوانش رفتارهای قیمت در ساختارهای قیمتی متنوع میتوانید در حالات مختلف، موقعیت های معاملاتی مختلفی را هم از دل قیمت دربیاورید. برای درک بهتر ساختارهای قیمت میتوانید به مجموعه مقالاتی که در خصوص پرایس اکشن نوشته ایم مراجعه کنید.

2. برای رسم خط روندها، از خط روندداخلی (inner trendline) و خط روندهای مرسوم استفاده کنید.

در مقاله ی مربوط به خط روندها به تفصیل در مورد خط روندهای داخلی حرف زده ایم. در خصوص خط روندهای مرسوم که توجهشون بیشتر روی lowest lows یا highest high ها است، همیشه دیرتر از خط روندهای داخلی شکسته می شوند. در بیشتر مواقع، وقتی که قیمت به این خط روندهای مرسوم میرسد، قیمت شروع میکند به ایجاد حرکات نوسانی و رنج مانندی که میتواند درک رفتارهای قیمت را برای ما سخت کند. همچنین، به این شیوه سخت‌تر هم میتوانیم به دنبال نقطه ی ورود باشیم. اما با تجربه دانسته ایم که خط روندهای داخلی میتوانند به ما پولبک های دقیق تری بدهند و همچنین آنها زودتر از خط روند بیرونی شکسته میشوند و میتوانیم نقاط ورود بهینه تری داشته باشیم و دیگر دردسر حرکات نوسانی و شدوهای قیمت در خط روندهای مرسوم را نداشته باشیم.

3. به خوبی با قواعد و اصول الگوهای قیمتی آشنا باشید. بدانید که هرکدام از آنها احتمال نقض شدن دارند و شما باید برای هرحالت برنامه ی مشخصی داشته باشید.

متأسفانه موضوعی که من را خیلی ناراحت میکند این است که بیشتر اساتید که در مورد الگوهای قیمتی حرف میزنند با کپی برداری از اساتید گذشته صرفا میایند و جهت مشخصی برای الگوهای قیمتی تعیین میکنند. من در این خصوص قبلا زیاد حرف زده ام. اگر میخواهید که به روش مرسوم با الگوهای قیمتی معامله کنید، باید بتوانید شرایط نقض آنها را هم به خوبی یادبگیرید. این چیزی که دیگران به آن نقض مینامند در روش ما موفقیت الگو نامیده می شود. به عنوان مثال یکی از آموزش های مرسوم این است که میگوید الگوی فلگ صعودی وقتی نقض می شود که 38% حرکت اولیه به پایین شکسته شود. آن موقع قیمت از این ناحیه به عنوان ناحیه مقاومتی استفاده میکند.

4. همیشه مشتاق باشید. وقتی که در بازار با شرایط یا حالاتی روبه رو می شود و نمیدانید به چه علتی بازار این حرکت را انجام داد، تا وقتی که دلیل حرکات قیمت را نفهمیدید، دست از تحقیق و جستجو برندارید.

هیچ چیز مهمتر و قوی تر از این برای شما نیست که بتوانید به درک درستی از رفتارهای حرکتی قیمت دست بیابید و بتوانید در شرایط و حالات مشابه از این درک و فهم خود دوباره استفاده کنید. نگاه کردن به چارت وقتی اهمیت پیدا میکند که شما راهی را برای درک بهتر رفتارهای حرکتی قیمت و نحوه ی حرکات آنها در شرایط مختلف، پیدا کرده باشید. من خودم برای این موضوع به شدت از ابزار فیبوناچی استفاده میکنم. آموزه های متداول در مورد این ابزار را فراموش کنید و به اشکال مختلف خودتان از آن استفاده کنید و سعی کنید که به درک درستی از رفتارهای قیمت در نقاط بازگشتی به کمک این ابزار برسید.

5. اتفاقات کوچک، میتواند منجر به سودهای بزرگی شود. اگر دیدید که قیمت دارد به سطحی چندین بار واکنش نشان میدهد، با دقت بیشتری به آن توجه کنید.

وقتی که سطحی دارد چندین و چندین بار توسط قیمت استفاده می شود، با دقت بیشتری به حرکات قیمت توجه کنید. غالبا، معامله گران در چنین شرایطی سعی میکنند که مدام در این سطح خلاف جهت پوزیشن بگیرند. اما قیمت معمولا در چنین مواقعی یک حرکت جنبشی صعودی یا نزولی قوی در خلاف جهت دیدگاه عامه ی مردم انجام میدهد. معمولا، چنین سیگنال های قیمتی خیلی بهتر از این هستند که کورکورانه در چنین سطوحی خلاف جهت قیمت پوزیشن باز کنیم. پس همیشه آماده باشید و با دیدن رفتارهای حرکتی قیمت و درک آنها اقدام به عمل کنید.

6. اعداد فیبوناچی یک ابزار کمک کننده و به شدت کارآمد است. از آن برای درک رفتارهای متداول قیمت استفاده کنید و سعی کنید که تکنیک هایی بر پایه آنها برای خود داشته باشید.

شما میتوانید در شرایط مختلفی از ابزار فیبوناچی بهره ببرید و این موضوع صرفا به کارایی متداول آن که در آموزش های مرسوم وجود دارد ختم نمیشود. به عنوان مثال ما از ابزار فیبوناچی بر روی پولبک های قیمتی کوتاه مدت استفاده میکنیم تا تارگت بعدی قیمت یا نقطه ی بازگشتی را پیدا کنیم. بعضی وقت ها ممکن است، این اصلاح ها کلا 12 یا 15 پیپ باشند، اما وقتی که قیمت به اعداد 1.618 یا 2 رسید میتوانیم انتظار بازگشت یا توقف قیمت را داشته باشیم.

7. در حرکات حرفه ای بازار معامله کنید، نه حرکاتی که هیچکس نمیدانید قیمت میخواهد چیکار کند. وقتی که دیدید قیمت دارد از یک ناحیه رنج مشخص خارج می شود، شما هم همگام با آن حرکت کنید. و بدانید که هرچه روند بیشتر جلو میرود، ریسک بازگشت قیمت هم بیشتر میشود.

یک گفته ی قدیمی در بازار است که میگوید، ما تنها دو نوع حرکت در بازار داریم؛ حرکت حرفه ای، وقتی که قیمت جهت مشخصی دارد و یا بالاتر میرود یا پایین تر. دوم هم حرکت آماتور، وقتی که بازار حرکات مهم خودش را انجام داده و بزرگان بازار سودشان را کسب کرده اند، حالا نوبت آماتورها است که کم کم میخواهند وارد بازار شوند و این در حالی است که غالبا قیمت در چنین مواقعی وارد ناحیه رنج میشود. مشخص کردن نواحی حمایتی و مقاومتی، نواحی رنج، میتواند به شما در درک حرکات حرفه ای و آماتور خیلی کمک کند و بدانید که چه موقع لازم است که از تکنیک های همجهت با روند غالب بهره ببرید.

8. مومنتوم قیمت به این راحتی ها از بین نمیرود.

معامله گران تازه‌کار خیلی دوست دارند که دهقان فداکار بازی در بیاورند و میخواهند که جلوی یک قطار پرسرعت رو به همین راحتی بگیرند. اما واقعا نگه داشتن قطاری با این سرعت و شتاب به این راحتی ها هم نیست. وقتی که حرکات حرفه ای بازار تمام میشود، معامله گران آماتور هم کم‌کم وارد بازار می شوند و میخواهند که زرنگ بازی در بیاورند و در کف کف یا سقف سقف وارد معامله ی خلاف جهت روند بشوند، اما بازهم معامله گران حرفه ای وارد بازار می شوند و دوباره ادامه ی حرکت حرفه ای را انجام میدهند. این نوع رفتارهای قیمتی به وفور در بازار اتفاق میافتد و فکر کردن به اینکه بخواهیم یک تنه جلوی این مومنتوم قیمتی را بگیریم، چیزی جز صدقه دادن سرمایه مان به بروکر نیست. همیشه همگام با شرایط کلی یا ماکرو چارت حرکت کنید و همیشه هم این نکته را مدنظر قرار بدید که برای تغییر جهت روند ما به انرژی و مومنتوم خیلی زیادی نیاز داریم. متأسفانه، شما باید برای تغییر این دیدگاه اشتباه در خود که میخواهید در کف بخرید و در سقف بفروشید باید تمرین و تلاش خیلی زیادی بکنید و این فکر یکی از قاتلین سرمایه شماست.

9. شما هرچه بیشتر در مورد پرایس اکشن بدانید، وابستگی تان هم به دیگر ابزارها و روشها کاهش پیدا میکند.

جدای از اینکه شما در چه ابزار یا روشی تخصص دارید، باید همیشه این موضوع را بدانید که پرایس اکشن باید مبنا و اساس کار شما باشد.

10. شکست در برنامه ریزی، برنامه ریزی برای شکست خود است. معامله گری که بدون برنامه و تفکر، صرفا پشت چارت میشیند و شروع به معامله گری میکند، خیّری بیش نیست.

پروسه ی کاری که قبل از زدن دکمه ی خرید یا فروش انجام میدهید نباید کمتر از یک بررسی جامع و کامل از تمام فاکتورهای قیمتی باشد. زدن دکمه ی خرید یا فروشی که دلهره و ندانم کاری پشتش باشد، سرانجامی جز ضرر ندارد. داشتن یک ذهنیت حرفه ای نیاز به هوش و احتیاط و تسلط بر تمام جوانب است. پس، هیچوقت تمرین هایتان را فراموش نکنید.

11. اگر قیمت دوباره به ناحیه ای برگردد که قبلا بوده، از قدرتش کاسته می شود. اما، اگر قیمت شروع به تشکیل سقف یا کف جدید کند، قدرتش بیشتر می شود.

وقتی که قیمت هربار به سطحی برمیگردد، انتظار کاهش قدرت قیمت را داشته باشید. قیمت قبلا این سطوح را تجربه کرده و شما نباید انتظار همان حجم معاملاتی و نوسانات اولیه را داشته باشید. در این حالت، دست نگه دارید و منتظر بمانید. در خصوص این شرایط هم یک استراتژی معاملاتی برای خود طراحی کنید.

12. همیشه از خودتان سؤال کنید که چه چیزی را دارم در چارت فراموش میکنم.

نداشتن یک تحلیل جامع و کامل منجر به داشتن معاملات بدی می شود، و معاملات بد هم منجر به اتلاف ساعت ها وقت و انرژی شما می شود. به طور مستمر به دنبال نشانه ها و اطلاعات بیشتر در چارت باشید و مطمئن بشوید که دارید به شرایط درست نگاه میکنید و دلیل شما برای ورود یا خروج در بهینه ترین نوع خودش است.

13. معامله گری برای تفریح، ساده‌ترین راه برای شخم زدن مسیر بدبختی تان است. معامله ای هم که در ناامیدی انجام بشود، منجر به ناامیدی بیشتری می شود.

فکر غالب بیشتر معامله گرانی که تازه به این بازار ورود میکنند این است که میگویند، پول درآوردن در این بازار ساده است. غالبا هم اینطور است که معامله گران در اوایل شروع فعالیتشان، بیشترین لذت را میبرند. آنها با یک دنیای بی پایان آشنا می شوند و مشتاقانه به دنبال یادگیری مسائل مختلف میروند. ممکن هم است در اوایل بخت یارشان باشد و هرازگاهی سودهای خوبی هم کنند. اما به مرور زمان، شرایط تغییر میکند. کم‌کم دیگر آن هیجان اولیه را تجربه نمیکنند و دیگر خیلی هم کم پیش میاید که بخت یارشان باشد و سودهای خوبی کنند. معامله گری باید به گونه ای باشد که شما به مرحله ای برسید که دیگر هیچ نوع استرسی را حین معاملاتتان تجربه نکنید. استرس قاتل خیلی چیزهاست. مثلا قاتل روابط عاطفی شما، قاتل شکم صاف و هیکل خوش فرم تان و همچنین از همه مهمتر، قاتل سرمایه تان است.

14. وقتی که از بازار سر در نمیاوری، دست به هیچ دکمه ای نزن.

بهتر است که به کازینو بروید و قمار کنید. در این حالت شما کمتر سرمایه تان را از دست میدهید، چون در این حالت سرمایه تان دیگر دیجیتالی نیست و در چهار عدد و رقم خلاصه نشده است. تا وقتی که از کارت یا تصمیمت مطمئن نشدی، هیچ کاری نکن. هروقت که از تصمیمت مطمئن شدی تو هم آستینت را بالا بزن. پس، سعی کن در تکنیک ها و استراتژی های معاملاتی ات استاد بشی و بعد به دنبال موقعیت های معاملاتی با سرمایه اصلی خودت باشی.

خروج از نسخه موبایل