امروز می خواستم با آموزش ویژه ای در خدمتتان باشم که با بقیه آموزش هام متفاوت است.
اخیرا جلسه ای با مربی مدیتیشن ام داشتم؛ همانطور که می دانید من بیش از 15 سال است که مدیتیشن و آموزه های بودیسم را تمرین میکنم، 14 سال از این 15 سال را من فقط با یک مربی کار کرده ام.
منِ امروز، کاملا با منِ 15 سال پیش فرق میکند و دلیل عمده ی آن هم برمی گردد به مربی مدیتیشن ام.
وی من را راهنمایی می کند و من را به چالش می کشد و به من کمک میکند تا در تمام جنبه های زندگی ام رشد بکنم، هر زمان که با ایشان هستم خرد پایان ناپذیر، بینش نافذ و شفافیت کلام ایشان من را متحیر میکند.
من همیشه سپاس گذار ایشان خواهم بود.
در یک دوره ی خصوصی ایشان که با اعضای ارشد داشتند. یکی از اعضا در مورد نظم و انظباط از ایشان سوالی پرسید.
من هم میخواهم جواب ایشان را با شما به اشتراک بگذارم زیرا جواب ایشان برمیگرده به عمق مفاهیم نظم و انظباط و آموزش دیدن و پیشرفت فردی و کاری.
نظم و انظباط ناقض آزادی نیست
” من غالبا شنیده ام که می گویند نظم و انظباط داشتن، سخت گیری و اجبار بر روی کاری، خلاف آزادی فکر و خلاقیت است؛ باید بگویم که این کاملا اشتباه است.”
در اینجا الگویی که بیشتر مردم حول و حوش نظم و انظباط در نظر دارند، این است که سعی می کنند از یک سیستم فکری به یک سیستم دیگر مدام تغییر جهت بدهند، ولی آنها با این کار صرفا دارند به دور خودشان میچرخند و به عمق مطلب پی نمیبرند.
آنها صرفا با خواندن یا کار کردن با سیستمی برای یک هفته یا یک ماه زود نتیجه میگیرند که این جواب نمیدهد و می گویند که این جواب خواسته ها و نیازهای ما نیست.
شما با این کار صرفا دارید با خواسته های خود بازی می کنید و به دنبال راه حل نیستید، صرفا می خواهید که خودتان را سرگرم کنید.
شکست این چرخه
تنها راه برای بیرون آمدن از این چرخه این است که از قدرت عادت در جهت مثبت استفاده کنیم و برای این کار هم نیاز است که نظم و انظباط داشته باشیم و همچنین باید بتوانیم بر روی کار خودمان تمرکز داشته باشیم.
در این مسیر ممکن است بارها شکست بخورید و ناامید بشوید، ولی در هر زمینه ای که شما بخواهید موفق بشوید، باید به عمق قضیه نگاه کنید. این هم نیاز دارد که شما نظم و انظباط داشته باشید و بتوانید بر روی آنها بارها تمرین کنید؛ برای این کار، نیاز است که ما این عادت و قدرت را در خود بپرورانیم.
مایکل جوردن
یک ورزشکار المپیک هر روز این انگیزه را ندارد که صبح برای تمرین هایش بلند شود و ساعت ها تمرین کند.
من تقریبا مطمئن هستم که مایکل جوردن هم همیشه دوست نداشته که هر روز تمرین های سخت داشته باشد، ولی او این کار را کرد.
ما برای اینکه بخواهیم از حد فعلی خود بالا تر برویم، باید فراتر از آنچه که دوست داریم و می خواهیم برویم.
ما باید این تفکر را که همیشه به دنبال آن باشیم که ما می خواهیم و اینکه وقتی که به آنچه میخواهیم نمیرسیم و شروع به بهانه آوردن میکنیم را تغییر بدهیم.
هر روز شما انرژی زیادی صرف این می کنید که امروز دوست دارید چیکار کنید و اینکه مطابق میل خودتان رفتار کنید.
خواسته های خود را ارتقا بدهید
اگر هدف شما این است که مهارت ها، آگاهی و توان ذهنی خود را ارتقا بدهید، باید کاری را که میخواهید انجام بدهید را انجام بدید.
اگر هدف شما این است که مهارت خود را ارتقا بدهید، باید بیشتر روی جنبه های مخفی و نادیده ی این مهارت ها کار کنید تا اینکه این مهارت ها با قوانینش در ذهن ناخود آگاه شما جای بگیرد.پس اگر شما میخواهید که فراتر از موفقیت، عملکرد و نگرش فعلی خود بروید، نیاز دارید که تمرین کنید.
تمرین کردن هم نیاز به نظم و انظباط دارد؛ داشتن نظم و انظباط هم نیاز دارد که وقت هایی که حوصله ی کاری را ندارید با اجبار شروع به آن کار کنید.
نظم و انظباط یعنی آزادی
من هم خودم بعضی وقت ها میگم که حوصله ی کاری رو ندارم، ولی وقتی که به این اوقات فکر میکنم به خودم می گویم آیا نظم و انظباط داشتن منجر به آزادی فکری من میشود؟
اگر هربار که شما حوصله ی تمرین کردن ندارید و خودتان را مجبور کنید که تمرین کنید، این به یک عادت برای شما تبدیل می شود که به شما کمک میکند که مهارت، آگاهی و دانش خود را ارتقا بدهید.
در چنین مواقعی، سیستم عصبی شما به حد خاصی از مشارکت و عمل کردن به خواسته ی شما رسیده است.
در این حالات فشار و تمرکز است که محدودیت های ذهنی ما به چالش کشیده میشود و ما میتوانیم آنها را ارتقا بدهیم.
ما نمیتوانیم حیطه ی ذهنی خودمان را با صرفا انجام دادن آنچه که دوست داریم ارتقا بدهیم یا اینکه یک معامله گر تنبل باشیم و انتظار داشته باشیم که صرفا با یک ساعت نشستن پشت چارت بتوانیم به هدفمان برسیم و بقیه اش بریم خوش بگذرانیم.
این یک توهم است و هیچ معامله گر حرفه ای این کار را نمیکند.
نظم و انظباط یعنی قدرت
وقتی که شما خلاف میل خود کاری انجام میدهید، این به شما قدرتی را می بخشد که این قدرت نظم و انظباط نام دارد.
حال ممکن است اصطلاح نظم و انظباط این منظور را به خوبی نرساند زیرا ممکن است آن را با معیارهای مجازاتی یا تجارب مقایسه کنید، ولی واقعیت این است که نظم قدرت ماست.
اگر ما این نظم را نداشته باشیم، اون موقع نمیتوانیم هر روز صبح از تخت مان بلند بشیم و دنبال هدف هایمان برویم، اگر ما سعی نکنیم که این محدودیت هارا کم کنیم، نمیتوانیم رشد کنیم.
در غیر اینصورت شما در سطحی که هستید می مانید و مدام اشتباهات گذشته را تکرار میکنید؛ اگر این تجربه را قبلا داشتید، حال می دانید دلیلش چیست و راه رهایی از آن را هم می دانید.
اقدامات عادی
انرژی زیادی پشت این کار است که شما طبق عادات و رسوم خود رفتار کنید.
حال، اگر شما بخواهید خلاف این جریان حرکت کنید، فشار این انرژی را به خوبی احساس میکنید؛ ولی در چنین مواقعی هم شما انرژی زیادی در خود احساس می کنید که می خواهید خلاف این جریان حرکت کنید این انرژی نشات گرفته از نظم و انظباط است.
کسانی که واقعا پیشرفت می کنند
اگر شما افرادی که پیشرفت کرده اند و موفق شده اند را با افرادی که نتوانسته اند این کارها را بکنند مقایسه کنید، می بینید که تفاوت آنها در این است که آنها فراتر از آنچه که حوصله شان کشیده انجام داده اند.
تفاوت آنها در این است که توانسته اند این نظم و انظباط را همچنان درخود نگه دارند.
اگر اکنون نقطه ی قوت شما نظم و انظباط نیست، اشکالی ندارد؛ می توانیم از آنچه که فعلا هستیم شروع کنیم و به صورت کنترل شده مدام سعی کنیم حیطه ی ذهنی خودمان را گسترش بدهیم.
داشتن نظم و انظباط قدرت اصلی ماست.
شما اگر می توانید این ناامنی، ناراحتی و اینکه خلاف میل خود رفتار کنید را تحمل کنید، همین کار را ادامه بدهید و مدام روی آن تمرین کنید. در اینصورت هیچ محدودیتی برای رشد و پیشرفت و موفقیت شما وجود نخواهد داشت.
این یک قدرت بزرگی است که ما داریم و برای کسانی که این کار را می کنند فقط زمان لازم است که بتوانند از کوه مشکلات بالا بروند و بتوانند یک ذهنیت معامله گری درست در خودشان ایجاد کنند.
شبکه Netflix و بازی های کامپیوتری
بارها برای خودم پیش آمده که فکر کرده ام دارم بیشتر از آنچه که می خواستم را انجام می دهم و حال ذهنم به استراحتی نیاز دارد.
در این مواقع بیشتر به فکر این هستیم که در یک ساحل زیبا بر روی شن بشینیم و استراحت کنیم یا اینکه روی کاناپه بشینیم وفیلم ببینیم؛ خودم هم بارها این کار را کرده ام.
اخیرا دوستی به من گفت که وقتی که آزمون های دانشگاه رو تمام کرده، برای اینکه استراحت بکند سه روز پشت سرهم فقط فیلم دیده و بازی های کامپیوتری انجام داده است.
منم گفتم که این عالیه من هم می خواهم این کار رو بکنم، منم نشستم برای ساعت های طولانی فقط سریال بریکینگ بد رو نگاه میکردم و بازی میکردم.
اما پس از انجام این کار، اگرچه توانسته بودم کمی استراحت بکنم، اما واقعیتش این بود که در کل تجربه ی راضی کننده ای نبود.
من قبول دارم که بعضی وقت ها باید به ذهنمان استراحت بدهیم و کار سختی نکنیم.
ولی اینکه برای مدت طولانی صرفا استراحت کنیم و طبق آنجه که دوست داریم پیش بریم، اصلا در مقایسه با وقتی که ثمره ی نظم و انظباط خودم را میبینم تجربه ی رضایت بخشی نیست.
بیرون آمدن از خیالات
داشتن تفریح فراوان و استراحت زیاد به اندازه ی داشتن نظم و انظباط زیاد مضر است.
پس من هر وقت که چنین افکاری به ذهنم میاد که زیاد استراحت کنم و هرچه که حوصله داشتم را انجام بدهم.
سعی میکنم از این دنیای خیالی بیرون بیام. برای من دیدن ثمره ی کارهایم که از نظم و انظباطم نشات گرفته است بسیار لذت بخش تر است.
هرچند که رسیدن به این ثمره ممکن است سخت باشد و مطابق میل و خواسته ی شما نباشد، اینکه ما مدام در این دنیای خیالی باشیم که هرچه دوست داریم انجام بدهیم بیشتر ذهن خودمان را محدود می کنیم ولی اگر سعی کنیم این محدودیت ها را با نظم و انظباط از میان برداریم، به ما این حس القا می شود که از لحظه به لحظه ی زندگیمان لذت ببریم و اصلا افسوس نخوریم.
اکنون من دیگر این حس رو ندارم که بگویم ای کاش این کار رو می کردم و … شما وقتی که به این مرحله برسید می دانید که چه آگاهی و نبوغی پشت این رفتار نهفته است.
باید بیان کنم که من هنوز در این راستا به کمال نرسیده ام.
هنوز دچار موقعیت هایی میشوم که باید با آنها دست و پنجه نرم کنم. ولی در کل میگم که من از آنچه از نظم و انظباطی که داشته ام به دست آورده ام کاملا راضی هستم؛ به خصوص درحیطه ی مدیتیشن و آگاهی ذهنم.
افراد خیلی موفق
وقتی که با افراد موفق حرف میزنم، افرادی که دید و نگرش کاملا ویژه ی نسبت به موفقیت دارند، به این تفاوت بیشتر پی می برم.
اینها افرادی نیستند که صرفا هرچه که دوست دارند انجام بدهند و مطابق میل خودشان رفتار بکنند.
آنها گول این خیالاتی که امروزه شدیدا تبلیغ میشه که شما با کار کم میتوانید پول زیادی بدست بیاورید و از همه چی بی نیاز باشید را نمی خورند.
آنها مدام خود را به چالش می کشند و خود را در موقعیت هایی می گذارند که بتوانند از توانایی های خودشان استفاده بکنند؛ مسئله ی مهم تر این است که آنها از چنین موقعیت های هراس ندارند و مدام به دنبال ناحیه ی امن نمی گردند.
اگر با چنین افرادی روبه رو شده باشید، می دانید که آنها چه افراد با استعدادی هستند و توانایی های آنها چقدر بالا تر از نرمال است.
آنها ثمره ی نظم و انظباط خود را چشیده اند و مدام بر روی آن تمرین کرده اند
در کل میخواهم بگویم که زمان ما خیلی ارزشمند است و ما باید فرهنگی که به ما می گوید چگونه وقت خود را بگذرانیم را به چالش بکشیم و سعی کنیم که از زمانی که داریم نهایت استفاده را بکنیم.
امیدوارم از این مطلب لذت برده باشید و امیدوارم برای شما سودمند و مفید بوده باشد.