کمپین نوروزی آکادمی دال ترید تا 100 درصد تخفیف!!!

مدیریت ریسک و سرمایه

مدیریت ریسک و سرمایه و مدیریت ریسک مالی، از جمله مهارت های معامله گری و سرمایه گذاری است که میان معامله گران مختلف تفاوت ایجاد می کند.
احتمالا شنیده اید که می گن حدود 90 درصد معامله گران فارکس سودده نیستند.
به نظر شما مهم ترین تفاوتی که میان 10 درصد سودده بازار و 90 درصد زیان ده وجود داره چیه؟
اگر در بلندمدت معاملات خود رو بررسی کنید، قطعا به جواب این سوال خواهید رسید.
مدیریت ریسک و سرمایه، مهارتی است که شما به عنوان یک معامله گر حرفه ای، در هر بازاری که معامله کنید بهش نیاز دارید و حتما باید در این خصوص آموزش تخصصی ببینید.
اگر ما بتونیم در کنار بقیه مهارت هامون، اعم از مهارت های پرایس اکشن، مهارت در ایچیموکو و … مهارت مدیریت ریسک و سرمایه رو در خودمون ایجاد کنیم، در بلندمدت اتفاقاتی برامون می افته که شاید خودمون هم باورش نکنیم.
آره…
مدیریت ریسک و سرمایه، ضامن موفقیت ماست و شما هیچ معامله گر موفقی رو نمی شناسید که بدون مدیریت ریسک و سرمایه، تونسته باشه که در بلندمدت سودده عمل بکنه.
پس ابتدا باید به یک درک درستی از این موضوع برسیم و سپس به صورت تخصصی مفاهیم اون رو یاد بگیریم.

مدیریت ریسک و سرمایه چیست؟

معاملات در دنیای امروز مثل گذشته نمونده وسرعت انجام عملیات به طور چشمگیری افزایش پیدا کرده و معاملات بر بستر اینترنت انجام میشن، بنابراین باید در برابر این سرعت انجام معاملات، ریسک خودمون رو کنترل و مدیریت کنیم.
معامله گری قمار نیست، و وجه تمایز آن دانش تخصصی است که در حوزه مدیریت ریسک و سرمایه وجود داره.
بعد از این که تجزیه و تحلیل فنی یا تکنیکال و همچنین تحلیل فاندامنتال رو یاد گرفتیم، وقت اون می رسه که برای معاملاتمون قوانین دقیق مدیریت ریسک و سرمایه ای انجام بدیم.
احتمالا خیلی زیاد درباره مدیریت ریسک و سرمایه شنیده اید یا مقالات زیادی خونده اید؛ اما ما در اینجا می خوایم که با ذات مدیریت ریسک و سرمایه از دیدگاه یک معامله گر و در زمین بازی آشنا بشیم.
ما می تونیم به کمک تکنیکال نواحی مهم که در اون جا جریان سفارشات غالب وجود داره رو پیدا کنیم و هنگامی که تصمیم به یک معامله می گیریم، باید بیایم و حساب و کتاب های خودمون رو در باب مدیریت ریسک و سرمایه انجام بدیم.
بنابراین مدیریت ریسک و سرمایه قوانین وپروتکل هایی است که ما بعد از انجام تحلیل هامون و قبل از ورود به معامله انجام می دیم، تا بتونیم ریسک معامله و سرمایه مون رو به حداقل برسونیم.
ریسک ما در معامله گری در واقع همون حدضرر یا استاپ لاسی هستش که میذاریم و در واقع تفاوت حدضرر با نقطه ورود ما خواهد بود.
این ریسک باید به مقداری باشه که ما به لحاظ روانشناسی بتونیم تحمل اون مقدار از ضرر رو داشته باشیم.
در واقع سوال اصلی اینه که : برای ورود به این معامله، ذهن تو تا چه مقدار ضرر رو می تونه تحمل کنه؟!
جواب این سوال رو اگر با دانش تکنیکالی خودمون ترکیب کنیم، می تونیم ریسکمون رو برای هر معامله تعیین کنیم.
اگر شما تحمل اون مقدار از ضرر رو ندارید، بهتره که وارد معامله نشید، چون چیزی بیشتر از استرس و اضطراب عایدتون نمیشه.

اهمیت مدیریت سرمایه و ریسک

روانشناسی ریسک

موضوع روانشناسی ریسک را می خواهیم از زبان کریس کاپری و مقاله ای از ایشان بررسی کنیم.

چند روز پیش داشتم با شخصی حرف می زدم که اسمش مارشال بود؛ پدر مارشال مدیر یک شرکت سرمایه گذاری بزرگه که حدود 1 میلیارد دلار رو مدیریت می کنه و ما داریم با پدرش در مورد سرمایه گذاری در صندوق خودمون مذاکره می کنیم.
ما در مورد روانشناسی ریسک گپ و گفت خوبی با هم داشتیم، اما قبلش با یک سوال شروع می کنیم:
آیا تا حالا شنیدید که یک شرکت سرمایه گذاری، به مدت چندسال عملکرد چشم گیری داشته باشه حتی حدود 60 درصد سود در سال ، اما بعد از اون یک سال رو داشته باشه که 50 درصد ضرر کرده باشه؟
بارها این اتفاق افتاده و چیزی که بعدش هم اتفاق می افته کاملا قابل پیش بینیه؛ اونا شرکتشونو می بندن و حدود یک سال بعد میان و یه شرکت جدید می زنن.
چرا شرکتشونو تعطیل می کنن و بعد یک سال مجددا یه شرکت دیگه می زنن؟ این موضوع چه ارتباطی با روانشناسی ریک می تونه داشته باشه؟
خب، بیاید یه کم حساب کتاب کنیم: شاید اونا دارن 100 میلیون دلار رو مدیریت می کنن و 50 درصد ضرر می کنن، و اون ها رو به 50 میلیون دلار می رسونه.
از اونجا که اونها از کارشون درآمد کسب می کنن، در این وضعیت چه کار باید بکنن؟
اونا باید بتونن از 50 میلیون فعلی 100 درصد سود کسب کنن تا بتونن به سرمایه اولیه شون برسن.
اما اون ها چیکار می کنن؟
اونا می گن خب من حتی اگه یه سال طوفانی هم داشته باشم و 100 درصد سود کسب کنم، من هنوز یک سال کامل رو رایگان کار کردم، پس من شرکتمو می بندم.
به همین خاطره که بسیاری از شرکت های سرمایه گذاری در چنین حالتی شرکت رو می بندن.
حالات، سوال اصلی و مهم باید این باشه که، چرا اونها 50 درصد ضرر کردن؟
پاسخش به ریسک مربوط میشه.
اگر اونها ریسک رو مدیریت می کردند، هرگز به چنین روزی نمی رسیدند؛ اگر کسی ریسک را مدیریت کند، برای رسیدن به چنین وضعیتی، ضررهای متوالی زیاد و یا استفاده از اهرم های خیلی بزرگ نیاز است.
اما اونها با شما تفاوت دارن، اونا شرکت سرمایه گذاری هستن و با پول مردم معامله می کنن، و شما با پول خودتون.
شما با سرمایه شخصیتون معامله می کنید و بعد از این مقدار ضرر به راحتی نمی تونید به مسیر ادامه بدید، بنابراین بسیار مهم است که ریسک را کنترل کنید.
سرمایه مهمات و سربازان جنگی شما هستند، بنابراین اگر اون رو از دست بدید به نوعی از جنگ خارج می شید.

حالا بیاید وارد ریسک و روانشناسی بشیم.
همه ما دارای یک آستانه تحمل هستیم، و میزانی از ضرر یا سود می تونه بر روان ما تاثیر بذاره.
و چون به واسطه وجود اهرم شما با مقداری بیشتر از پول خودتون معامله می کنید، ممکنه بر افکار و احساسات شما تاثیر بذاره.
این در واقع همون آستانه تحمل و از دست دادن سرمایه شماست.
بعد از این که مقدار مشخصی از سرمایه تونو از دست دادید، از نظر روانی تحت تاثیر قرار می گیرید و احساسات شما به واسطه این میزان ضرر خدشه دار میشه.
این مقدار برای هرکسی متفاوته اما همه اون رو دارن و وقتی که میزان ضرر اون آستانه رو رد بکنه، فشارهای روانی افزایش پیدا می کنن و به طرق مختلفی خودشو نشون میده.

شاید این موارد براتون آشنا باشه:

  • شما در مورد توانایی های معاملاتی تون منفی فکر می کنید.
  • اعتماد به نفستون رو از دست می دید.
  • شروع به افزایش اهرم برای جبران ضررهای خودتون می کنید.
  • شما به شک می افتید! که آیا می تونید سربه سر بشید یا نه.
  • شما مدام به اون ضررها فکر میکنید، حتی وقت هایی که معامله نمی کنید.

آیا برای شما هم این اتفاق افتاده؟ به خصوص بعد از چند ضرر بزرگ پشت سر هم؟
اوکی، می فهمم و کاملا درک می کنم، به ویژه برای معامله گران تازه کار یا در حال یادگیری
به همین خاطره که مدیریت ریسک بیشتر از هر زمان دیگه ای حیاتی و ضروریه.
معامله گری ذاتا به اندازه کافی سختی های خودش رو داره، چرا خودمون هم سختی های دیگه اضافه کنیم؟
حالا که در مورد اهمیت مدیریت ریسک صحبت کردیم، بیایم در مورد چند تا راهکارحرف بزنیم.

درصد ثابت ریسک

سیستم معاملاتی شما چه پرایس اکشن باشد و چه ایچیموکو و یا هر سیستم معاملاتی دیگری، شما باید در هر معامله ای مقدار ثابتی را ریسک کنید.
با این کار شما تضمین می کنید، که فارغ از اندازه استاپ لاس، ریسک شما مقدار مشخص و معینی است.
این مورد کمک می کند که:
از نظر روانی، این مقدار از ریسک را پذیرش کنید.
و ثبات خود را در معاملات حفظ می کنید.
وقتی که شما در سیستم معاملاتی خود به مهارت برسید و به یک سطح حرفه ای برسید:

  • برای مقابله با ضررها، اعتماد به نفس شما افزایش می یابد و به توانایی های خود بیشتر اعتماد می کنید
  • درمورد نحوه عملکرد سیستم خود آگاهی و اطلاعات بیشتری کسب می کنید.
  • درمورد روانشناسی خود درباره ریسک، به درک درست تری می رسید.

اما اگر شما یک معامله گر مبتدی و یا در حال پیشرفت و یادگیری باشید، این میزان از اعتماد به نفس برای مقابله با ضررها را نخواهید داشت.
شما اطلاعات زیاد و جزئی را درمورد سیستم معاملاتی خود نخواهید داشت؛ و همچنین درک درستی از روانشناسی ریسک خود ندارید.
بنابراین برای معامله گران مبتدی پیشنهاد می شود که تا حد ممکن ریسک خود را کوچک نگه دارید و کنترل کنید؛ تا فشارهای روانی که بر شما وارد می شود به حداقل برسد.
اگر شما ریسک 1 درصد را رعایت کنید، برای از دست دادن پولتان واقعا مقدار بیش از حدی ضرر نیاز است.
و البته هرمقدار که شما پیشرفت کنید و تجربه بیشتری کسب کنید، می توانید کم کم ریسک خود را هم مقداری افزایش بدید.
بهترین مدیران صندوق های سرمایه گذاری بزرگ و موفق در جهان، ریسک خود را ما بین 1 تا 2 درصد در هر معامله مدیریت می کنند.
به نطرتون چرا این کار رو می کنن؟
چون اونها می دونن که کنترل ریسک چقدر اهمیت داره، و همینطور این که چگونه روانشناسی ریسک می تونه بر معاملات تاثیر بذاره.

با افزایش ضرر، ریسک را کاهش دهید

همه افراد ضرر رو تجربه می کنن، حتی ضررهای پشت سر هم.
این حالت می تونه شرایطی رو رقم بزنه که شما از نظر روحی از کار بیفتید و یا این که به این نتیجه برسید که سیستم معاملاتی شما با بازار همخوانی نداره؛ این اتفاق حتی برای بهترین معامله گرها هم اتفاق می افته.
بنابراین، وقتی این اتفاق براتون می افته، شما هم مثل معامله گران حرفه ای رفتار کنید، اونها میان و ریسک سیستم خودشون رو کم می کنن.
اگر ضررهای شما داره زیاد میشه، ریسک خودتون در هر معامله رو کاهش بدید، مثلا ریسک رو نصف کنید.
این کمک می کنه که میزان ضررهای احتمالی بعدی کاهش پیدا کنه.
جبران ضررها رو فراموش کنید، بلکه فقط روی بازگشت به ریتم خودتون تمرکز کنید؛ این کار رو که بکنید میزان پیروزی های شما هم افزایش پیدا می کنه و می تونید به میزان قبلی پولتون برسید.
و همچنین اعتماد به نفس شما رو افزایش میده، که بتونید معاملات بعدی رو با سود ببندید.
و یک حلقه بازخوردی مثبت و خود تقویت کننده، برای انجام معاملات بهتر ایجاد میشه.

یک سیستم معاملاتی داشته باشید

اگر یک سیستم معاملاتی مخصوص خودتون ندارید، پیشنهاد می کنم که حتما به دنبال ساخت یک سیستم معاملاتی برای خودتون باشید.شما سیستمی را می خواهید که مبتنی بر قوانین باشد و دارای قوانین معینی برای نقطه ورود، نقطه خروج و حدضرر و نواحی سفارشاتی limir order، حد سود و همه چیز باشد! چرا ؟
مدیریت سود، در واقع بازی با اعداد و ریاضی محض است.
اگر شما یک سیستم معاملاتی تصمیم محور دارید، چگونه می توانید سیستم خود را آزمایش کنید، تا ببینید آیا کار می کند و این که چه بخش هایی از آن خوب است و یا این که چه بخش هایی نیازمند کار کردن بیشتر روی آن است؟
شما نمی تونید! بنابراین یک سیستم معاملاتی مبتنی بر قوانین داشته باشید.
به نظر شما چرا معاملات الگوریتمی در حال افزایش است؟
فکر می کنید که اونا قوانینی برای ورود و خروج از معاملات دارند؟
آیا فکر می کنید که معامله گران موفق با سابقه طولانی، دارای سیستم معاملاتی قانونمند هستن؟
الگوها بر چه اساسی هستند؟
قوانین!
سیستم ها بر چه اساسی هستند؟ الگوها
با چه چیزی معامله می کنید؟
الگوها
پس باید یک سیستم معاملاتی مبتنی بر قوانین داشته باشید.

داشتن یک سیستم معاملاتی قانونمند، می تونه خیلی از سردرگمی ها و احساساتی شدن ها رو از شما و معاملاتتون دور بکنه.
یکی از چالش برانگیز ترین موارد برای یک معامله گر مبتدی و یا در حال پیشرفت و یادگیری، تصمیم گیری در مورد انجام معاملات است.
آیا بازار بالا میره یا پایین؟
استاپ و لیمیت های خودمون رو کجا بذاریم؟
همه این سوالات بر روانشناسی شما تاثیر میذاره ، و بدون داشتن قوانین، فشار روانی زیادی بر شما وارد می شه.
اگر شما یک سیستم معاملاتی قانونمند داشته باشید، می تونید بخشی دیگر از مدیریت سرمایه رو مورد توجه قرار بدید، تحت عنوان دقت.
بدون داشتن اطلاعات لازم در مورد سیستم معاملاتی تون، مدیریت سرمایه بی معنی میشه، و ممکنه که R:R شما 3:1 باشه و شما پولتونو از دست بدید.
شما می تونید R:R تون 1:1 باشه و درآمد کسب کنید.
تفاوت این دو حالت چی بود؟
دقت!

در بحث روانشناسی ریسک، چیزی که خیلی مهمه اینه که بدونید فشارهای روانی، چگونه می تونن بر معاملات شما تاثیر بذارن، بنابراین مدیریت ریسک و سرمایه بسیار ضروری است.

مدیریت ریسک و سرمایه در فارکس

بازار فارکس، بازاری است که اگر بدون مدیریت ریسک و سرمایه در آن ورود کنیم، به احتمال خیلی زیاد، سرمایه مونو کامل از دست بدیم!
بازار فارکس بزرگترین بازار مالی دنیاست که حجم معاملات و نقدینگی غول آسایی در اون جریان داره.
یکی از فاکتورهایی که روی محاسبه ریسک تاثیرگذاره، بحث نقدینگیه؛ خوشبختانه در بازار فارکس شما با نقدینگی عظیمی حداقل در جفت ارزهای اصلی رو به رو هستید.
در بازار فارکس ما باید چند مورد خیلی مهم رو همیشه رعایت کنیم:

ریسک در هر معامله

در هر معامله ای باید درصد کمی از سرمایه اصلیمونو ریسک کنیم، درصد پیشنهادی برای معامله گران تازه کار می تواند بین 0.5 تا 1 درصد باشد و برای معامله گران حرفه ای، می تواند بین 1 تا 2 درصد سرمایه کلمون باشه.
مثلا اگر موجودی حساب شما 2000 دلار است، شما حداکثر می تونید بین 10 تا 20 دلار در هر معامله ریسک کنید.

استفاده از اهرم مناسب

اهرم یا leverage، در واقع اعتباری است که کارگزار در اختیار شما قرار میده تا باهاش معامله کنید.
مثلا شما اگر یک حساب 1000 دلاری دارید، می تونید با اهرم 1:100 معادل 100 هزار دلار معامله کنید و در این شرایط هر پیپ حدود 10 دلار محاسبه میشه.
اهرم ها هر اندازه که جذاب باشند، به همان اندازه می توانند خطرناک باشند و اصولا استفاده از اهرم، چیزیه که ریسک معامله شما رو زیاد می کنه.
پیشنهاد می شود کسانی که مبتدی هستن، از اهرم های بالای 50 استفاده نکنن.

میانگین R+، و نسبت ریسک به ریوارد

مورد دیگه ای که احتمالا به گوشتون خورده باشه، نسبت ریسک به ریوارد و میانگین +R، هستش.
میانگین +R، در واقع نشون میده که شما به طور میانگین در معاملات سودده تون چه مقدار سود می کنید.
آیا شما به اندازه ای که ریسک می کنید هم سود می کنید؟ یا دو برابر ریسکی که کردید سود می کنید؟
نسبت ریسک به ریوارد هم، همینطور که از اسمش پیداست میاد و نسبت ریسک شما به ریوارد شما ، یعنی نسبت حدضرر به حد سودتون رو نشون میده.

ریسک ورشکستگی

ریسک ورشکستگی، فاکتور دیگه ای هستش که حتما باید در معاملاتمون ازش استفاده بکنیم.
شما براساس محاسبه ریسک ورشکستگی، می تونید متوجه بشید که سیستم معاملاتی شما در بلندمدت سودده خواهد بود یا خیر.
در اینجا می تونید به صورت کامل و حرفه ای با ریسک ورشکستگی و اجزای اون و همچنین نحوه محاسبه اون آشنا بشید.

دوره مدیریت ریسک و سرمایه کریس کاپری

کریس کاپری، معامله گر و مدرس مطرحی است که دارای 20 تجربه معامله گری در بازار فارکسه و برای بسیاری از سازمان های معاملاتی و بروکرها از جمله بروکر FXCM، معامله گری کرده است.
کریس کاپری متخصص علوم اعصاب و معامله گری است که از سال 2007 موسسه آموزشی و سرمایه گذاری خودشون رو راه اندازی کردن.
مشکل بزرگی در خیلی از دوره های آموزشی وجود داره، عدم توجه به مفاهیم مدیریت ریسک و سرمایه و احساسات است.
آقای کاپری برخلاف این جریان، توجه بسیار زیادی به این مفاهیم دارند و به نوعی در این عرصه صاحب نظر هستند.
آکادمی دال ترید با بهره گیری از مترجمین حرفه ای و متخصص در بازارهای مالی، اقدام به ترجمه دوره های ارشمند کریس کاپری کرده است.
دوره مدیریت ریسک و سرمایه و احساسات کریس کاپری، که به همراه دوره پرایس اکشن ایشان ارائه شده است، یک منبع حرفه ای و تخصصی برای یادگیری مفاهیم این حوزه است.

جمع بندی

ریسک باعث می شه که ما کارهای باارزش و بزرگی رو انجام بدیم و در ذات هر فعالیتی وجود داره، هنر ما باید این باشه که بتونیم این ریسک رو به نحو احسن مدیریت کنیم.
برای داشتن مدیریت ریسک و سرمایه مناسب، باید برنامه ریزی داشته باشیم و برنامه مون تا حد ممکن منعطف باشه.
نباید به ریسک اجازه دهیم که دارایی های ما را به خطر بیاندازد، بلکه باید ما بر آن مسلط شویم.
این رو همیشه به خاطر داشته باشید که، مدیریت ریسک و سرمایه یک تخصص و مهارت است، و ما باید در کنار بقیه مهارت های معامله گری خودمون، این مهارت رو هم در خودمون ایجاد کنیم.
اگر بتونیم، مهارت های تکنیکالی و فاندامنتالی خودمون رو با پلن مدیریت ریسک و سرمایه مون عجین کنیم، به احتمال فراوان، برآیند بلندمدت معاملات ما به نحو قابل توجهی سودده خواهد بود.

اگر شما یک معامله گر مبتدی هستید، پیشنهاد می کنم که ابتدا دوره مقدماتی فارکس رایگان کریس کاپری رو ببینید و سپس می تونید در دوره های پرایس اکشن پیشرفته کریس کاپری و ایچیموکو پیشرفته شرکت کنید.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *