اسکار وایلد کسی را نادان می داند که قیمت همه چیز را می داند اما ارزش هیچ چیزی را نمی داند؛ این موضوع مصداق بسیاری از سرمایه گذاران است که به سرمایه گذاری به چشم یک بازی نگاه می کنند.
یک اصل پذیرفته شده در سرمایه گذاری، عدم پرداخت بیش از ارزش است، با این وجود یاد می گیریم که قبل از خریدن یک دارایی برای ارزش گذاری آن تلاش کنیم.
برخی اعتقاد دارند که ارزش را مالک مشخص می کند و اگر دیگر سرمایه گذاران، سرمایه گذاری را با این مبلغ ارزنده بدانند، هر قیمتی می تواند موجه باشد؛ اما این تفکر کاملا اشتباه است!
قیمت سهام نمی تواند صرفا به دلیل این که سرمایه گذاران دیگری در آینده مبلغ بیشتری پرداخت خواهند نمود توجیه شود.
حال در ادامه با مفهوم ارزش گذاری دارایی ها آشنایی پیدا می کنیم.
دو رویکرد ارزش گذاری
برای ارزش گذاری یک دارایی و درک مفهوم ارزش گذاری دارایی ها راه های زیادی وجود دارد اما این راه ها در نهایت در دو رویکرد خلاصه می شوند.
رویکرد ذاتی ارزش گذاری
ارزش ذاتی یک دارایی با جریانات نقدی بالاتر و با نوسان کمتر، بیشتر از ارزش دارایی های با جریانات نقدی کمتر و عدم قطعیت بالاتر است؛ یعنی شما باید بابت دارایی های دارای نرخ ثابت بیشتر و بلندمدت، نسبت به دارایی های سفته بازانه و دارای نرخ ثابت کمتر، بهای بیشتری بپردازید.
رویکرد نسبی ارزش گذاری
در ارزش گذاری نسبی، دارایی ها بر مبنای ارزش دارایی های مشابه بازار ارزش گذاری می شود، بنابراین هنگامی که می خواهید تعیین کنید چه میزان لازم است که برای یک خانه بپردازید، باید به قیمت خانه های فروشی در همسایه های مسکن موردنظر نگاه کنید.
در مورد بازار بورس سهام، مسئله مقایسه قیمت سهم با قیمت سهام مشابه در صنعت همتاست؛ بنابراین اگر سهام شرکت اکسون موبیل (ابر شرکت نفت و گاز) 8 برابر درآمدش معامله می شود، در صورتی برای خرید انتخاب می شود که دیگر شرکت های نفتی با قیمت 12 برابر درآمدشان معامله شوند.

اهمیت ارزش گذاری کجاست؟
سرمایه گذاران بازار، با طیف گسترده ای از فلسفه های سرمایه گذاری پا به بازار می گذارند.
برخی به دنبال خرید سهم پیش از رشد آن هستند، در حالی که برخی دیگر سهام را بر مبنای پتانسیل رشد و درآمدهای بالقوه آتی انتخاب می کنند.
برخی نمودارهای قیمت را با دقت می نگرند و براساس تحلیل تنکیکال معامله می کنند؛ در حالی که برخی دیگر نسبت های مالی را حساب می کنند و پایبند به تحلیل بنیادی هستند.
تحلیلگران بنیادی، با محاسبه جریان نقدی که شرکت می تواند در آینده به دست آورد ارزش شرکت مورد نظر را محاسبه می کنند.
دانستن نحوه ارزش گذاری برای همه سرمایه گذارها مفید است؛ فعالان بازار می توانندابزارهای ارزش گذاری را در شروع فرایند به منظور تشخیص اینکه دارایی ها (سهام و…) کمتر یا بیش از اندازه ارزش گذاری شده اند، به کار برند.
خریداران سهام از ارزش گذاری یک شرکت می توانند جهت تشخیص سهام ارزان و گران استفاده کنند.
ارزش گذاری در هر مرحله از عمر یک شرکت، نقش مهمی ایفا می کند.
وقتی که شرکت ها بزرگ تر می شوندو تصمیمی به عرضه سهام خود می گیرند، ارزش گذاری تعیین کننده قیمتی است که باید سهام خود را عرضه کنند.
ارزش گذاری ها جهت دار هستند
غالب ارزش گذاری ها جهت دار هستند، شما تقریبا هرگز بدون پیشینه اطلاعاتی و با ذهن خالی، شروع به ارزش گذاری یک شرکت نمی کنید.
اغلب اوقات بینش شما درباره شرکت یا سهام، پیش از ورود اعداد به مدل و معیاری که استفاده می کنید، شکل گرفته است و همین به ارزش گذاری شما جهت می دهد.
جهت گیری با شرکت هایی که شما برای ارزش گذاری انتخاب کردید شروع می شود, این انتخاب ها تصادفی نیستند و ممکن است شما در روزنامه یا اخبار درباره شرکت مطالبی را شنیده باشید که مثلا ارزش فلان شرکت بیشتر یا کمتر از انداز است.
این روند حتی هنگامی که اطلاعات موردنیاز را برای ارزش گذاری شرکت جمع آوری می کنیدادامه دارد؛ گزارش های سالانه و دیگر صورت های مالی، نه تنها شامل اعداد حسابداری هستند بلکه موضوع های مدیریتی در مورد عملکرد شرکت را نیز دربر می گیرند و به بهترین شکل در اعداد تنیده می شوند.
ورودی های اطلاعاتی که در فرایند ارزش گذاری وارد می کنید، بازتاب شم خوشبینانه یا بدبینانه شماست؛ بنابراین احتمالا برای شرکت هایی که به آن ها گرایش دارید، نرخ رشد بالاتری استفاده می کنید با ریسک کمتر.
همیشه درباره جهت گیری هایتان با خود صادق باشید:
چرا سهام شرکت X را برای ارزش گذاری انتخاب کرده اید؟ آیا نسبت به تیم مدیریتی این شرکت حسن نظر یا سوء نظر دارید؟ آیا جزو سهامداران این شرکت هسنتید؟
قبل از شروع به ارزش گذاری،در صورت امکان این جهت گیری ها را برای خود مشخص کنید و همچنین پشتوانه تحقیقات خود را، به جای ایده و نظر شخصی،اطلاعات شرکت قرار دهید.
به جای مطالعه گزارش های دیگر تحلیل گران پیرامون شرکت موردنظر، صورت های مالی شرکت را با دقت بیشتری مطالعه کنید.
اگر ارزش گذاری یک شرکت را از دیدگاه فرد دیگری بررسی کنید، عوامل مختلفی می تواند بر جهت گیری ذهن شما پیرامون آن شرکت تاثیر بگذارد و باغث می شود شما بسیاری از واقعیت ها را نادیده بگیرید.

در ارزش گذاری قطعیتی وجود ندارد
در حالی که در ارزش گذاری دقت و سنجش مناسبی به لحاظ ریاضیات وجود دارد، اما بهترین تخمین های شما هم ممکن است در آینده به دلایلی با اعداد واقعی منطبق نشود.
حتی اگر تمام منابع اطلاعاتی شما بی نقص باشد، شما باید اطلاعات خام را به پیشبینی تبدیل کنید و هر اشتباهی که در این مرحله مرتکب شوید، می تواند باعث بروز خطا در تخمین شود.
شرکت ممکن است بسیار بدتر یا بهتر از چیزی که شما انتظار داشتید عمل کند و همین موضوع می تواند سودآوری شرکت و جریانات نقدی آن را در آینده متفاوت کند.
عوامل مختلفی از جمله، عوامل کلان اقتصادی( در این مقاله می توانید مفهوم کلی اقتصاد را متوجه شوید)، نرخ بهره، وضعیت بانک ها و … می توانند در آینده بر وضعیت شرکت ها موثر باشند، بنابراین نمی توانید که یک ارزش گذاری با دقت بسیار بالا را انجام دهید.
مثلا هنگام ارزش گذاری شرکت های نوپای روبه رشد، شما با عدم قطعیت بیشتری نسبت به ارزش گذاری شرکت های بالغ مواجه هستید؛ بنابراین دیدگاه ما هنگام ارزش گذاری نباید بر قطعیت کامل استوار باشد.
نتیجه گیری
در دو دهه اخیر، با وجود پردازش گرها و محاسبه گرهای قدرتمندتر و دردسترس تر و همچنین مقادیر بیشتری از اطلاعات، ارزش گذاری پیچیده تر شده است.
اما نکته ای که باید به آن توجه کنیم این است که ما باید تا حدممکن از مدل های ساده تر جهت ارزش گذاری استفاده کنیم.
بسیاری از سرمایه گذاران علاقه ای به مفهوم ارزش گذاری دارایی ها و یادگیری آن ندارند و به بهانه های مختلفی از جمله پیچیده بودن، عدم وجود اطلاعات کافی و … از آن سرباز می زنند؛ اما تمام این موارد نمی تواند دلیلی راسخ براین باشد که سرمایه گذاران، از ارزش گذاری دست بکشند.
مدل های ارزش گذاری می توانند ساده سازی شوند و شما می توانید با اطلاعاتی که در اختیار دارید کار خود را انجام دهید.
باید توجه داشته باشید که قرار نیست که شما در ارزش گذاری هرگز دچار اشتباه نشوید، موفقیت در سرمایه گذاری از درست بودن 100 درصدی سرچشمه نمی گیرد، بلکه به معنای خطای کم تر در مقایسه با دیگر افراد است.