یکی از سبک های رایج پرایس اکشن، سبک معاملاتی RTM یا Read The Market است. این سبک برگرفته از آموزش های عرضه و تقاضای سم سایدن است. یکی از افرادی که در این زمینه فعالیت کردند، آقای منصور ساپاری است. ایشان دانشجوهای موفقی در این زمینه تربیت کردند و یکی از دانشجوهای به نام ایشان هم آقای هانزو است. آقای هانزو در زمینه ی تشریح مباحث عرضه و تقاضا و بحث شادوها یا سایه ها در بازار خیلی قوی کار کرده اند و در این زمینه چندین مطلب آموزشی نوشته اند.
لازم به ذکر است این اساتید چون انگلیسی زبان نیستند، دور های انگلیسی از این افراد وجود ندارد، اما مقالات آموزشی گرانبهایی از ایشان به صورت انگلیسی وجود دارد که آکادمی دال ترید آنها را به رایگان به صورت کاملا تخصصی برای اعضا ترجمه و ارائه میکند.
در این کتاب هم شما با مفهوم عرضه و تقاضا و بررسی شادوها از دید RTM و چندین ستاپ معاملاتی عالی آشنا خواهید شد.
یکی از مرجع های سبک RTM به خصوص در زمینه ی الگوی QM یا کوازیمودو برگرفته شده از مطالب آموزشی آقای استیو دبلیو است. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد دوره ی آموزش جامع معامله گری استیو دبلیو میتوانید به لینک زیر مراجعه کنید.
مقدمه
سلام و علیکم. من را در بازارهای مالی بیشتر به عنوان هانزو میشناسند و من از سال 2015 در بازار فعالیت میکنم. نحوه ی آشنایی من با سبک RTM برمیگرده به وقتی که یکی از کلاهبرداری ها در این زمینه منجر به ضررهای سنگینی به بیش از 20 هزار از افراد در کشورم شد. من هم برای جبران این ضررها با یکی از دوره های آموزشی آشنا شدم که میدیدم عکس های زیادی از سودهای خودشون منتشر میکردند. من هم جذب کانالشان شدم و برای حق عضویت هم از من 100 دلار گرفتند. اما بازهم پس از مدتی فعالیت با این کانال، شاهد ضررهای متوالی بودم تا اینکه سرآخر یک روز در بازار به طور کامل مارجین کال شدم. بعد از این من به شدت در این زمینه تحقیق کردم و به دنبال دوره ای بودم که من را با تکنیک های معامله گری آشنا کند و همچنین عاری از فروختن خیال به من باشد.
اصل ماجرا از ماه نوامبر سال 2016 شروع شد، که من در دوره ی عرضه و تقاضای آقای منصور ساپاری شرکت کردم. در این دوره من جدا از مباحث عرضه و تقاضا، شیوه ی مدیریت ریسک و سرمایه رو یادگرفتم و همچنین به من ستاپ های معاملاتی یاد داد که میتونستم با حدضررهای کوچک، سودهای خوبی کسب کنم. جدای از این ما یادگرفتیم که تمام حرکات بازار را بررسی کنیم و حتی اگه در معامله ای هم ضرر میکردیم، علت آن را میدانستیم. همچنین ما یادگرفتیم که چگونه بتوانیم در جاهایی که دیگر معامله گران حدضررشان خورده میشود، ما تازه همگام با جریان سفارشات وارد بازار بشویم. به این شیوه بود که من به طور تخصصی وارد عرصه ی عرضه و تقاضا در بازار شدم.
الان من حاصل تمام افت و خیزهایی هستم که در گذشته در این بازار تجربه کردم و با کوله باری از تجربه توانسته ام در این زمینه به سطح حرفه ای برسم.
فصل اول – نواحی حمایتی و مقاومتی
حمایت به ناحیه ای گفته میشود که جلوی قیمت را برای بیشتر پایین رفتن میگیره و در این ناحیه میتوانیم به دنبال معاملات خرید باشیم.
مقاومت به ناحیه ای گفته میشود که جلوی قیمت را برای بیشتر بالارفتن میگیره و در اینجا میتوانیم به دنبال معاملات فروش باشیم.
حمایت ها و مقاومت ها در چارت خطی به شکل زیر خواهند بود.
بعد اگر همین چارت را به کندل استیک تغییر بدیم، به این شکل خواهد بود.
سطوح حمایتی و مقاومتی
سطوح حمایتی و مقاومتی، به سطوحی از داخل ناحیه گفته میشود که با دقت بیشتری تعیین میشوند. سطح صرفا یک خط است اما ناحیه ها یک رنج از قیمت را شامل میشود. حال در اینجا میخواهیم بیشتر با این مفاهیم آشنا بشویم.
در چارت زیر، حالت خطی چارت را در هر تایم فریمی که دوست دارید بیاورید و سطوحی که منجر به بازگشت قیمت شده اند را مشخص کنید.
بعد همین چارت را به چارت کندل استیک تغییر بدید و متوجه میشوید که خط ما مطابق محل باز شدن یا بسته شدن کندل هاست. به این خطی که شما کشیدید، سطح حمایتی یا مقاومتی گفته میشود.
مرحله اول: در چارت خطی سطوح را مشخص کنید.
مرحله دوم: بعد چارت را به کندل استیک تغییر بدید.
مرحله سوم: نواحی حمایتی و مقاومتی را در این رنج قیمتی مشخص کنید.
تمرین
در چارت زیر مطالب یادگرفته شده را تمرین کنید.
سطح تغییر نقش یا role reversal
سطح role reversal یا RRL به سطحی گفته میشود که سطح حمایتی شکسته شود و بعد به سطح مقاومتی تبدیل بشود یا برعکس. این سطح وقتی ایجاد میشود که شاهد شکست نواحی یا سطوح حمایتی یا مقاومتی باشیم.
تبدیل سطح حمایتی به مقاومتی
تبدیل سطح حمایتی به مقاومتی یا Support Become Resistance(SBR) یکی از ستاپ های خوب برای گرفتن معاملات فروش است. این حالت وقتی اتفاق میافتد که قیمت کاملا سطح حمایتی را بشکند و در پولبکش به این ناحیه به این سطح به عنوان مقاومت واکنش نشان بدهد.
پس در مرحله ی اول در چارت زیر چارت خطی را بیاورید و سطوح حمایتی که شکسته شده اند را پیدا کنید.
بعد چارت را به حالت کندل استیک تغییر بدهید.
تبدیل سطح مقاومتی به حمایت
تبدیل سطح مقاومتی به حمایت یا Resistance Become Support(RBS) یکی از ستاپ های معاملاتی برای گرفتن معاملات خرید است. این حالت وقتی اتفاق میافتد که قیمت به طور کامل سطح مقاومتی را بشکند و در پولبکش به این ناحیه به این سطح به عنوان حمایت واکنش نشان بدهد.
پس در مرحله ی اول در چارت زیر چارت خطی را بیاورید و نواحی مقاومتی که شکسته شده است را مشخص کنید.
سپس چارت را به حالت کندل استیک تغییر بدهید.
فصل دوم – مفاهیم اولیه عرضه و تقاضا
سیستم معاملاتی عرضه و تقاضا
سبک معاملاتی عرضه و تقاضا برای اولین بار توسط سم سیدن معرفی شد. در سبک ایشان شما اساسا با دو ناحیه ورود آشنا خواهید شد که در نواحی عرضه به دنبال معاملات فروش خواهید بود و در نواحی تقاضا به دنبال معاملات خرید خواهید بود.
در سیستم معاملاتی عرضه و تقاضا یا SnD پنج قانون مهم وجود دارد:
- همیشه به سمت چپ چارت توجه کنید
- در نواحی عرضه به دنبال معاملات فروش باشید
- در نواحی تقاضا به دنبال معاملات خرید باشید
- همیشه از حدضرر در معامله هایتان استفاده کنید
- هیچوقت قوانین یک و دو سه و چهار را فراموش نکنید
در این سیستم معاملاتی ما چند حرکت مهم داریم:
- رالی = خریدارها بیشتر از فروشنده ها هستند
- دراپ = فروشنده ها بیشتر از خریداران هستند
- بیس = خریدارها و فروشنده ها یکسان هستند
بیس ادامه دهنده continuous base
بیس ادامه دهنده یک نوع بیس است که همچنان جهت حرکت اولیه قیمت را ادامه میدهد. ما دو نوع بیس ادامه دهنده داریم:
دراپ بیس دراپ DBD که به عنوان ناحیه عرضه عمل میکند
رالی بیس رالی RBR که به عنوان ناحیه تقاضا عمل میکند.
در تصویر پایین یک مثال از DBD یا دراپ بیس دراپ آورده شده. DBD یکی از نواحی عرضه است که میتواند سیگنال معاملات فروش خوبی به شما بدهد. کندل صعودی یا بولیش که به عنوان بیس شناخته میشود و سعی میکند که جلوی قیمت را بگیرد، نواحی خرید یا فروش خوبی به ما میدهد. به زبان دیگه میتوانیم بگویم که قیمت به این سطح بیس که شاهد تعادلی میان خریداران و فروشندگان هستیم، میرسد و بعد در همان جهت اولیه خود که دراپ بوده ادامه میدهد. در کل در این حالت قیمت بعد از اینکه سطح بیس خود را شکست، به جهتش ادامه میدهد.
در تصویر پایین یک مثال از RBR یا رالی بیس رالی آورده شده. RBR یکی از نواحی تقاضا میباشد که میتواند سیگنال های خرید خوبی به ما بدهد. کندل نزولی یا بیریش که به عنوان بیس شناخته میشود و سعی میکند که جلوی قیمت را بگیرد، نواحی خرید یا فروش خوبی به ما میدهد. به زبان دیگه میتوانیم بگویم که قیمت به این سطح بیس که شاهد تعادلی میان خریداران و فروشندگان هستیم، میرسد و بعد در همان جهت اولیه خود که رالی بوده ادامه میدهد. در کل در این حالت قیمت بعد از اینکه سطح بیس خود را شکست، به جهتش ادامه میدهد.
بیس بازگشتی Reversal base
بیس بازگشتی نوعی از بیس است که جلوی حرکت اولیه قیمت را میگیرد و در ادامه پس از بارگشت قیمت به این ناحیه دوباره جلوی قیمت را میگیرد. دو نوع بیس بازگشتی داریم:
رالی بیس دراپ RBD که به عنوان ناحیه عرضه عمل میکند.
دراپ بیس رالی DBR که به عنوان ناحیه تقاضا عمل میکند.
در تصویر پایین یک مثال از رالی بیس دراپ یا RBD آورده شده. RBD یکی از نواحی عرضه است که میتواند ستاپ های معاملاتی خوبی برای گرفتن معاملات فروش به شما بدهد. در ناحیه بیس که جلوی حرکت رالی را گرفته معمولا قیمت در اینجا قبل از اینکه حرکت دراپ شکل بگیرد، الگوی کندلی انگلف نزولی تشکیل میدهد و در ادامه که قیمت دوباره به این سطح برگردد، دوباره جلوی قیمت را میگیرد و حرکت دراپ بعدی را انجام میدهد. به زبان دیگه قیمت در همان جهتی که سطح بیس را شکسته، ادامه میدهد.
در تصویر پایین یک مثال از دراپ بیس رالی آورده شده. DBR یکی از نواحی تقاضا میباشد که میتوانید در این ناحیه به دنبال معاملات خرید باشید. در ناحیه بیس که جلوی حرکت دراپ را گرفته معمولا قیمت در اینجا قبل از اینکه حرکت رالی شکل بگیرد، الگوی کندلی انگلف صعودی تشکیل میدهد و در ادامه که قیمت دوباره به این سطح برگردد، دوباره جلوی قیمت را میگیرد و حرکت رالی بعدی را انجام میدهد. به زبان دیگه قیمت در همان جهتی که سطح بیس را شکسته، ادامه میدهد.
نواحی سواپ swap zone
نواحی سواپ به نواحی گفته میشود که قیمت کاملا مطابق یکی از نواحی عرضه یا تقاضا نیست.
به عنوان مثال، یک خریدار ماهی (تقاضا) از کامیونی که ماهی را به بازار میبرد، ماهی میخرد و بعد همین شخص به شهر میرود و این ماهی را به فروش میگذارد(عرضه کننده)
چگونه نواحی عرضه و تقاضا را مشخص کنیم
پس در کل ما چهار نوع نواحی عرضه و تقاضا داشتیم که شامل RBR, DBD, DBR, RBD بودیم که به صورت کلی هم میتوانیم به آنها بیس بگوییم.
در پیدا کردن بیس ها به این دو نکته توجه کنید:
- به دنبال دراپ یا رالی های قدرتمند در بازار باشید
- وقتی که کندل های کمی در ناحیه بیس تشکیل شده، بدانید که این ناحیه همچنان تازه است.
بیس حیاتی یا essential base
در این حالت در هنگام تشکیل بیس ها ما به بازه ی زمانی هم توجه میکنیم.
در تصویر پایین میبینید که قیمت در ناحیه بیس فقط مدت زمان کمی مانده. این چارت 4 ساعته است یعنی اینکه برای تشکیل هر کندل 4 ساعت زمان نیاز است و در این حالت قیمت فقط 12 ساعت یا طول کشیده تا توانسته از ناحیه بیس خارج بشود یا به زبان دیگه میتوانیم بگویم که فقط سه کندل تشکیل داده.
در تصویر پایین مشاهده میکنید که قیمت مدت زمان بیشتری طول کشیده تا بتواند بیس را بشکند. در اینجا قیمت 6 کندل 4 ساعته تشکیل داده. در این حالت ورود در این ناحیه ریسک بیشتری دارد و احتمال مشخص کردن جهت قیمت پایین است.
در تصویر پایین میبینید که قیمت مدت زمان خیلی زیادی را در بیس سپری کرده و همین منجر به کاهش قدرت این بیس شده و در ادامه نتوانسته جلوی قیمت را بگیرد.
قیمت وقتی که بیس را میشکند، باید قدرت بگیرد.
بهترین حالت بیس این است که قیمت با قدرت زیادی و حد الامکان با یک کندل قوی آن را بشکند. در این صورت میدانیم که در این ناحیه ما با سفارشات فروش زیادی مواجه هستیم و ماهم میتوانیم همجهت با این جریان سفارشات وارد بازار بشویم.
بیسی که در تصویر پایین میبینید، چندین کندل طول کشیده تا توانسته بیس را بشکند. همچنین کندل ها هم با قدرت بیس را نشکسته اند. این بدین معنی است که در اینجا ما همچنان خریدارانی داریم که میتوانند جلوی سفارشات فروش را بگیرند. چنین بیس هایی مانند بیس قبلی قوی نیستند.
بیسی که در تصویر پایین میبینید، یک بیس خیلی ضعیف است. در اینجا قیمت پس از کندل های زیادی توانسته بیس را بشکند. همچنین در داخل بیس هم شاهد کندل های صعودی هستیم که نشان میدهد خریداران همچنان حاضر هستند که در این سطح وارد معامله ی خرید بشوند و بتوانند جلوی سفارشات فروش فروشندگان را بگیرند.
بیس تازه یا Fresh base
یکی دیگر از بهترین بیس ها، بیس تازه است. در این نوع بیس ما همچنان با سفارشات زیادی مواجه هستیم. در این بیس ها وقتی که قیمت دوباره به سمت آنها برگشت میتوانند مانع خوبی برای قیمت باشند و بتوانند قیمت را برگردانند. چنین بیس هایی معمولا شرایط نیمه شفافی دارند و این هم به این علت است که سفارشات خرید فراتر از ناحیه بیس وارد شده اند. این شرایط تحت تاثیر میزان ارتفاع قیمت قرار دارد.
چنین حالت بیسی، به اندازه ی بیس تازه قوی نیست. هرچند که این بیس هم همچنان احتمال موفقیت بالایی دارد اگر آن را به خوبی با مفاهیم نواحی حمایتی و مقاومتی ترکیب کنیم. چنین بیسی این امکان را دارد که قیمت بتواند از آن نفوذ کند و چندان واکنشی به بیس ندهد.
چنین بیس هایی به نوعی قبلا استفاده شده اند یا میتوانیم بگویم که جریان سفارشات زیادی در این ناحیه وجود ندارد. به شدت پیدا کردن نقاط ورود در چنین سطوحی را منع میکنیم، چون ریسک نفوذ قیمت به بالا یا پایین چنین بیس هایی زیاد است.
نواحی نقدینگی بالا یا High Liquidity Zone (HLZ)
نواحی نقدینگی بالا به نواحی گفته میشود که سطوح حمایتی و مقاومتی با هم ترکیب میشوند. در چنین نواحی معاملات خرید و فروش بالاست. پس در چنین حالاتی هم باید دقت بیشتری در پیدا کردن نقاط ورود داشته باشیم.
در تصویر پایین یک نمونه از نواحی HLZ یا نقدینگی بالا را مشاهده میکنید که شاهد تلاقی نواحی عرضه و تقاضا هستیم. چنین سطوحی برای پیدا کردن نقاط ورود خیلی خوب هستند.
این یک مثال دیگر از نواحی نقدینگی بالاست که میبینید قیمت به خوبی به این ناحیه واکنش نشان داده.
بخش دوم این مقاله به زودی در وبسایت منتشر خواهد شد.
خیلی روش ساده ای نیست .ولی جالبه
دیدگاه معاملاتی ارزشمندی هستش وبرای استفاده از اونها باید بک تست بگیریم